ارباب و بده part²

#ارباب_و_برده

ذهن کوک
اومدم بار دیدم قیافه یه دختره شبیه ا.ت هست رفتم نزدیک تر دیدم خود ا.ته
ا.ت رفت دست شویی گفتم فرصت خوبیه
منم رفتم دست شویی
ویو ا.ت
رفتم دست شویی دیدم یه پسره هم اومدم همونی که تو کافه بود
+بیبی میخای امروز زیر ددی ناله کنی
_گمشو عوضی به من نگو بیبی
دیدم داره میاد نزدیک که با پا زدم اونجاش 😂
+ایییی بلاخره برا خودم میشی
ویو ا.ت

رفتم بیرون از بار و رسیدم خونه رفتم کارای لازمو کردم خوابیدم
چون فردا روز شنبه بود تعطیل بود کافه پس ساعت یازده بلند شدم
ویو کوک
امروز میرم با بابایی ا.ت شرط بندی میکنم

+سلام
پ.ا.ت سلام ارباب
+ میخام سر دخترتون شرط ببندم
پ.ا.ت چیییی
+یه حرفو دوبار نمی‌زنم پول خوبی گیرت میاد
پ.ا.ت باش

ویو ا.ت

رفته بودم بیرون قدم بزنم بعد رسیدم خونه کم دیدم....

شرط : کامنت ⁵ تا
لایک ³تا
دیدگاه ها (۷)

ارباب و برده part³

ارباب و برده part⁴

ارباب و برده part¹

توضیح فیک

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط